یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

روزی که کمی متفاوت و با انگیزه بودم!

اول باید بگم امروز یه پیامک برام از یه دوست اومده بود که برام جالب بود متنش هم این بود:" پیام ملت ایران به تخم مرغ! شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم.."  خب شما رو نمیدونم ولی من وقتی این پیامک رو خوندم حسابی ازش خوشم اومد.یه کمی توش خلاقیت بود.مخصوصا که یه آهنگ قدیمی رو هم به یاد آدم میاره.امروز برام کمی متفاوت بود به دو دلیل! یکی به خاطر اینکه دومین امتحان ترم تابستونم را دادم.امتحان دادن رو خیلی دوست دارم به ویژه اگه توی دانشگاه پیام نور باشه.اصلا امتحان به یکی از تفریحاتم توی زندگیم تبدیل شده.دومین دلیلی که امروز رو برام متفاوت کرد این بود که دیشب توی شرکت شیفت بودم و وقتی شیفتم تموم شد مستقیم از شرکت سر جلسه امتحان رفتم.با بدنی خسته و کوفته و چشمانی خواب آلود امتحان دادم.بعد امتحان هم سریع اومدم خونه کتاب رو برداشتم و جواب سوالات امتحان رو نگاه کردم.نتیجه خیلی خوب بود فکر کنم بالای پانزده بشم.خب تصمیم گرفتم به عنوان یه جایزه یه صبحونه فرد اعلا نوش جان کنم یعنی همون چایی شیرین با نون بربری داغ!بعدش هم گرفتم خوابیدم.الان هم دارم توی گوگل درباره جذاب کردن وبلاگم دارم مطالبی رو جستجو میکنم.چون دوست دارم وبلاگم هر روز که میگذره یه کم از روز قبلیش جذابتر بشه.خب دیگه بسه.برم سراغ گوگل ...

درباره گوچی حماسه ساز اولسان و هنرمندی فوتبالیست...

حالا همه حماسه ساز اولسان را می‌شناسیم.منظورم رضا قوچان نژاد است.که در لیگ هلند و بلژیک تماشاگران او را با نام " گوچی" می‌شناسند.رضا قوچان نژاد یا همان گوچی شخصیت جالبی دارد.او درست در اوج فوتبال خود ، برخلاف اغلب فوتبالیست‌های ایرانی ترجیح داده است که به تحصیل در دانشگاه اولویت بدهد.جالبه که بدونیم حماسه ساز اولسان دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته علوم سیاسی هست.علاوه بر آن گوچی یک هنرمند هم هست.بله درسته! گوچی نوازنده ویولون هست او از کودکی تا حالا هر روز ویولون می‌نوازد.و دوست دارد بعد از پایان دوران فوتبالش به طورحرفه ای به موسیقی بپردازد.نکته‌ای که در مورد درس خواندن گوچی همراه با فوتبال برایم مهمه اینه که گوچی در زمانی که به اصرار مارک اورمارس معروف هلندی به تیم دسته دومی"گو اهد ایگلز" می‌پیوندد یکی از شروط قراردادش این بوده که باید اجازه داشته باشه تا هر روز 15 دقیقه تمرین را زود ترک کنه برای اینکه بتونه توی کلاسهای دانشگاه شرکت بکنه.برای من این موضوع جالب بود و باعث شد که نسبت به گوچی،هنرمندی که حماسه اولسان را با گل تاریخی اش خلق کرد احترام بیشتری قایل باشم.ما به الگوهای ورزشی مانند رضا قوچان نژاد در جامعه نیاز داریم.حالا بعد از مدتها فوتبال ایران یک مهاجم هنرمند و تحصیلکرده دارد.گوچی که با زدن سه گل حساس در سه مسابقه پایانی مقدماتی جام جهانی برزیل 2014 نشان داد که در زمین فوتبال هم از هنر گل زنی برخوردار است امید دارد که سال آینده در برزیل با تکمیل هنرنمایی خود در تیم ملی تاریخ سازی کند.به شخصه دوست دارم گوچی که در لیگ هلند با زدن سریعترین گل تاریخ لیگ هلند در 9 ثانیه،رکورد یوهان کرایف افسانه‌ای را شکست همچنان و همواره برای جوانان ایرانی یک الگوی تمام عیار ورزشی باشد.فوتبال ایران و ورزش ایران به ورزشکارانی اینچنین هنرمند و تحصیلکرده بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد.

یک لطیفه با مزه

خیلی وقت بود دوست داشتم از انگلیسی بلد بودنم برای پربار کردن وبلاگم استفاده کنم.تا اینکه بالاخره امروز موفق شدم سایتی رو با کمک گوگل پیدا کنم که پر از لطیفه‌های با مزه بود و تعدادی داستان کوتاه و جذاب داشت که سعی میکنم چندتا از اونا رو برای وبلاگم ترجمه کنم.چیزی که برام خیلی جالب بود اینه که لطیفه‌ها و داستانهای کوتاه این سایت انگلیسی زبان، در عین اینکه بسیار اخلاقی هست لطیفه‌هاش واقعا آدم رو میخندونه.لطیفه‌ای ،که براتون میخوام بگم از همین سایت هست.خب برم سراغ این لطیفه بامزه.دوتا کارمند به نامهای جان و صوفی داشتند با همدیگه صحبت می‌کردند صوفی رو به جان میکنه و میگه من بلدم چه طوری از رییس به راحتی یک روز رو مرخصی بگیرم.جان میگه خب چطوری این کار رو انجام میدی؟صوفی میگه کاری نداره.بشین و تماشا کن.سپس شروع میکنه از قلابی که به سقف اتاق نصب شده بود،خودشو آویزون میکنه! در همین وقت رییس از راه میرسه و با تعجب میگه: صوفی!این چه کاریه انجام میدی؟چرا از سقف آویزون شدی؟ صوفی با دیدن رییس شروع میکنه به تکرار این جمله: من یک لامپ هستم.احساس میکنم من یک لامپ هستم....رییس به صوفی میگه: فکر میکنم این باید به خاطر کار زیاد باشه! تو اصلا حالت خوب نیست.و نیاز به استراحت داری.پس به خونه برو و امروز رو استراحت کن.صوفی که منتظر این حرف بود از اتاق خارج میشه و میخواد که به خونه بره.با دیدن این صحنه جان هم دنبال صوفی راه میفنه و میخواهد محل کارشو ترک کنه.که رییس از پشت سر صداش میکنه.و بهش میگه تو دیگه کجا میری؟ جان با خونسردی میگه: من هم باید برم چون نمیتونم تو تاریکی کار کنم.


 اما لطیفه دوم این جوری شروع میشه که یک پسربچه از مادرش میپرسه: مامان چرا بعضی از موهای شما سفید شده؟ مادر که سعی میکرد از این فرصت به دست اومده برای تربیت فرزندش نهایت استفاده رو ببره جواب میده: سفید شدن بعضی از موهای من به خاطر کارایی که تو انجام میدی.هر وقت تو یه کار بدی انجام میدی،یکی از موهای من سفید میشه. پسره با معصومیت خاصی میگه : حالا فهمیدم چرا همه موهای سر مادربزرگ سفیده!

سخنی با رییس‌جمهور هفتم؛دکتر حسن روحانی

دکتر حسن روحانی به عنوان هفتمین رییس جمهور ایران؛ ساعتی پیش در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد و بدین ترتیب دوره جدیدی در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران گشوده شد.من زیاد اهل سیاست نیستم.و از چند و چون مسایل سیاسی سر در نمیاورم.ولی دوست دارم به عنوان یک ایرانی شروع کار دولت جدید را به رییس‌جمهور جدیدمان دکتر حسن روحانی تبریک بگویم.و برای ایشان و همکارانشان در دولت یازدهم آرزوی موفقیت نمایم.نکته‌ای که برای من اهمیت دارد این است که رییس‌جمهور به عنوان یک مدیر ارشد می‌تواند به رشد اجتماع ما کمک شایانی نماید.به عنوان یک طرفدار ورزشی به ویژه ورزشهای دانشگاهی مانند والیبال و بسکتبال از رییس‌جمهور عزیز می‌خواهم.با ارایه رویکردهای نو و به روز و با اتخاذ شیوه‌های مدیریتی علمی بیش از پیش به رونق ورزش در کشور عزیزمان ایران کمک نمایند.استفاده از مدیران ورزشی که برآمده از خود جامعه ورزشی ایران هستند و اغلب از تحصیلات علمی و آکادمیک هم برخوردارند خواسته مشترک ورزشکاران و دوستداران ورزش ایران است.جناب رییس‌جمهور باید به شما بگویم که به عنوان یک دانشجو اولویت دادن به برنامه‌های بلندمدت و کارشناسی شده و همچنین ثبات مدیران در همه زمینه‌هاست که میتواند موفقیتهای چشمگیری را نصیب مردم عزیز ایران بنماید.و امیدوارم که شما و مجموعه مدیران دولت شما در این راه قدم نهند و در این مسیر همانگونه که در سخنرانیتان در مراسم تنفیذ و مراسم تحلیف اشاره نمودید اصل را بر صداقت و راستگویی قرار دهید.

بحران اخلاق و فرهنگ در فوتبال ایران

دیدن و شنیدن بی ادبی ها و ناسزاگویی و فحاشی در محافل ورزشی از دردناک ترین مشکلات فرهنگی ورزش ماست.این معضل اجتماعی دوباره در دیدارهای فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران دیده شد.به این فکر می‌کردم چرا باید در ورزشگاه که باید محل تفریح و سرگرمی و شادی باشد محل عالیترین برخوردهای اجتماعی باشد.چرا که ماهیت ورزش سرزندگی و شادابی و احترام و جوانمردی است.تاسف برانگیز است که ورزشگاه آزادی که شورانگیزترین و به یادماندنی ترین خاطرات فوتبال ایران با نامش همراه است. این روزها و به خاطر یک اشتباه داوری و یا حرکت یک بازیکن شاهد زشت ترین حرکات و رکیک ترین فحاشی هاست.ورزش فوتبال در ایران محبوبیت فراوانی دارد و علیرغم بعد فنی ضعیف آن طرفداران بیشماری هر روزه در رقابتهای مختلف فوتبال درگیر هستند پیروزی‌ها و باختها به طور روشن تبعات اجتماعی فراوانی خواهند داشت که بسته به شرایط ممکن است عمق آن متفاوت باشد.معتقدم ورزش باید در بعد فرهنگی از استانداردهای بالایی برخوردار شود.رویکرد مدیران و مربیان باید به سوی سازندگی فرهنگی پیش رود چرا که آنها برای تماشاگران و بازیکنان الگو هستند.هنوز مربیان و بازیکنان فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما بلد نیستند درست و شیوا و حرفه ای افکارشان را بیان کنند.هنوز مربیان ما شکیبایی لازم را برای صحبت با بازیکنان در مواقع بحرانی به ویژه در رختکن را ندارند.....