یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

مانند حافظ و سعدی و فردوسی،اندیشمندانه و سنجیده سخن بگوییم

سخن گفتن یکی از ویژگی‌های متمایز کننده انسان از حیوان است.یکی از معروفترین تعریف ها در مورد انسان این است که انسان حیوانی است ناطق(=سخن گو).خیلی از فعالیت‌های روزمره ما احتیاج به سخن گفتن دارد.سخن گفتن صورت فیزیکی افکار ماست.کیفیت سخنان ما کیفیت افکارمان را هم نشان می‌دهد.به قول معروف از کوزه همان تراود که در اوست.عالی بودن سطح اندیشه یک جامعه،به بالا بردن سطح ادبیات جامعه هم کمک خواهد کرد.کشورمان ایران با دارا بودن تمدنی درخشان و متون ادبی درخشان همواره جایگاه اندیشه والا و سخن ادیبانه و فیلسوفانه بوده است.اما در حال حاضر و در جامعه‌ای که سودای صنعتی شدن و توسعه دارد.کمتر در سطح عمومی شاهد الفاظ محترمانه هستیم.اگر نگاهی دقیق به کلمات رد و بدل شده در اغلب گفتگوها بیاندازیم.اغلب حاوی محتوایی از اندیشه‌هایی منفی دارد.نیش و کنایه زدن و نیش و کنایه شنیدن به عادتی بد برای ما تبدیل شده‌است.باید بدانیم وقتی صحبت و گفتگو میکنیم سنجیده سخن بگوییم.در جامعه ما در بین گروه همسالان صمیمی شدن معنیش این شده که کمتر ادب را رعایت کنیم.به هر حال وقتی محتوای صحبت ما پر از نیش و کنایه است شبیه غذایی می‌شود که پر از فلفل و چاشنی های تند است.ما همگی از چنین غذایی لذت نخواهیم برد.اینگونه سخن گفتن بهداشت روانی ما را هم تهدید میکند.آن هم در کشور ما که غالب مردم به دلیل مشکلات اقتصادی از ضعف اعصاب رنج میبرند.با یکدیگر مهربان بودن و پذیرفتن فرد دیگر با همان شخصیتی که دارد به رشد روانی ما کمک خواهد کرد منظورم این است که نباید نقاط ضعف و اشتباهات یکدیگر را دستمایه خنده و تفریح قرار دهیم.و اوقات استراحت خود را با غیبت دیگران و برشمردن عیوب آنان بگذرانیم.یاد بگیریم همدیگر را تحقیر نکنیم.امروزه بسیاری از مشکلات ما در زمینه کودکان و یا مشکلات مربوط به افراد همکار در یک سازمان و یا مشکلات مربوط به خانواده به این مربوط می‌شود که بلد نیستیم چگونه با همدیگه درست حرف بزنیم.و اغلب با تکیه به احساسات و هیجانات لحظه‌ای و غریزی روند صحبت را به سوی خصومت و نامهربانی میبریم.....   

نگاهی نو به وبلاگ یک دوست

دیروز فرصتی دست داد تا یک بار دیگر به وبلاگم با دیدی منتقدانه نگاه کنم.از این رو به طور کلی همه مطالبی را که در سه ماه گذشته نوشته بودم از نظر گذراندم.بعد سعی کردم پانزده مطلبی که از همه بیشتر مورد بازدید گرفته بودند را بیشتر بررسی کنم.میخواستم ببینم آیا وجه اشتراکی بین این پانزده مطلب پربیننده وجود داره یا نه؟ هدفم این بود ببینم خوانندگان وبلاگم از چه جور مطالبی خوششون میاد.نتایج جالبی هم به دست آوردم.که سعی می‌کنم.در مطالب آینده برای بهتر کردن وبلاگم ازشون استفاده کنم.راستش دوست داشتم نظرات بیشتری را از خوانندگان محترم وبلاگم داشتم.چون اینطوری بهتر میتونستم اشکالاتی که هست را برطرف کنم.اینجا جا داره که مطلبی را در مورد خودم بگم.اونم اینه که کلا من آدمی هستم که گفتگو و تبادل نظر رو خیلی دوست دارم.از انتقادی هم که از وبلاگم یا نحوه نوشتنم بشه با روی گشاده استقبال می‌کنم.البته تا همین اندازه هم که لطف میکنید و در این دریای اینترنت از وبلاگم دیدن میکنید و مطالب را میخوانید ممنونم.امیدوارم هر روز بیشتر بتونم از طریق این وبلاگ با خوانندگان بیشتری ارتباط برقرار کنم.

همدلی و همزبانی

وبلاگ رو بیشتر به این خاطر دوست دارم که یک جور تفکر نوشتاری هست یعنی شما وقتی دارید درباره موضوعی می‌نویسید فکر شما در مورد موضوع به شکل نوشته درمیاید.وقتی هم افراد مختلف این نوشته شما رو میخونن با طرز فکر شما آشنا میشن.همین باعث میشه یک جریان تبادل افکار به وجود بیاد.یک راه مناسب برای گفتگو کردن و نزدیک شدن به زبان و فکر همدیگه ایجاد میشود و این خود میتواند همدلی و همزبانی بیشتری را ایجاد کنه! همدلی و همزبانی هم از عناصر سازنده و مهم یک جامعه زنده و پویا و رشد یافته است.وقتی ما یک جامعه همدل و همزبان داشته باشیم در سطح اجتماعی هم با آسیبهایی کمتری مواجه میشویم.فرهنگ کشور زیر سایه همدلی و همزبانی فرصت رشد پیدا میکند و تبدیل به فرهنگ بالنده می‌شود.پس لازمه این همدلی این است در شرایط مختلف ازطریق ادب و احترام با یکدیگر گفتگو کنیم تا به یک زبان مشترکی برسیم.زبانی که بیان کننده نیازهای همگانی باشد...