یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک لطیفه با مزه

خیلی وقت بود دوست داشتم از انگلیسی بلد بودنم برای پربار کردن وبلاگم استفاده کنم.تا اینکه بالاخره امروز موفق شدم سایتی رو با کمک گوگل پیدا کنم که پر از لطیفه‌های با مزه بود و تعدادی داستان کوتاه و جذاب داشت که سعی میکنم چندتا از اونا رو برای وبلاگم ترجمه کنم.چیزی که برام خیلی جالب بود اینه که لطیفه‌ها و داستانهای کوتاه این سایت انگلیسی زبان، در عین اینکه بسیار اخلاقی هست لطیفه‌هاش واقعا آدم رو میخندونه.لطیفه‌ای ،که براتون میخوام بگم از همین سایت هست.خب برم سراغ این لطیفه بامزه.دوتا کارمند به نامهای جان و صوفی داشتند با همدیگه صحبت می‌کردند صوفی رو به جان میکنه و میگه من بلدم چه طوری از رییس به راحتی یک روز رو مرخصی بگیرم.جان میگه خب چطوری این کار رو انجام میدی؟صوفی میگه کاری نداره.بشین و تماشا کن.سپس شروع میکنه از قلابی که به سقف اتاق نصب شده بود،خودشو آویزون میکنه! در همین وقت رییس از راه میرسه و با تعجب میگه: صوفی!این چه کاریه انجام میدی؟چرا از سقف آویزون شدی؟ صوفی با دیدن رییس شروع میکنه به تکرار این جمله: من یک لامپ هستم.احساس میکنم من یک لامپ هستم....رییس به صوفی میگه: فکر میکنم این باید به خاطر کار زیاد باشه! تو اصلا حالت خوب نیست.و نیاز به استراحت داری.پس به خونه برو و امروز رو استراحت کن.صوفی که منتظر این حرف بود از اتاق خارج میشه و میخواد که به خونه بره.با دیدن این صحنه جان هم دنبال صوفی راه میفنه و میخواهد محل کارشو ترک کنه.که رییس از پشت سر صداش میکنه.و بهش میگه تو دیگه کجا میری؟ جان با خونسردی میگه: من هم باید برم چون نمیتونم تو تاریکی کار کنم.


 اما لطیفه دوم این جوری شروع میشه که یک پسربچه از مادرش میپرسه: مامان چرا بعضی از موهای شما سفید شده؟ مادر که سعی میکرد از این فرصت به دست اومده برای تربیت فرزندش نهایت استفاده رو ببره جواب میده: سفید شدن بعضی از موهای من به خاطر کارایی که تو انجام میدی.هر وقت تو یه کار بدی انجام میدی،یکی از موهای من سفید میشه. پسره با معصومیت خاصی میگه : حالا فهمیدم چرا همه موهای سر مادربزرگ سفیده!

سخنی با رییس‌جمهور هفتم؛دکتر حسن روحانی

دکتر حسن روحانی به عنوان هفتمین رییس جمهور ایران؛ ساعتی پیش در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد و بدین ترتیب دوره جدیدی در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران گشوده شد.من زیاد اهل سیاست نیستم.و از چند و چون مسایل سیاسی سر در نمیاورم.ولی دوست دارم به عنوان یک ایرانی شروع کار دولت جدید را به رییس‌جمهور جدیدمان دکتر حسن روحانی تبریک بگویم.و برای ایشان و همکارانشان در دولت یازدهم آرزوی موفقیت نمایم.نکته‌ای که برای من اهمیت دارد این است که رییس‌جمهور به عنوان یک مدیر ارشد می‌تواند به رشد اجتماع ما کمک شایانی نماید.به عنوان یک طرفدار ورزشی به ویژه ورزشهای دانشگاهی مانند والیبال و بسکتبال از رییس‌جمهور عزیز می‌خواهم.با ارایه رویکردهای نو و به روز و با اتخاذ شیوه‌های مدیریتی علمی بیش از پیش به رونق ورزش در کشور عزیزمان ایران کمک نمایند.استفاده از مدیران ورزشی که برآمده از خود جامعه ورزشی ایران هستند و اغلب از تحصیلات علمی و آکادمیک هم برخوردارند خواسته مشترک ورزشکاران و دوستداران ورزش ایران است.جناب رییس‌جمهور باید به شما بگویم که به عنوان یک دانشجو اولویت دادن به برنامه‌های بلندمدت و کارشناسی شده و همچنین ثبات مدیران در همه زمینه‌هاست که میتواند موفقیتهای چشمگیری را نصیب مردم عزیز ایران بنماید.و امیدوارم که شما و مجموعه مدیران دولت شما در این راه قدم نهند و در این مسیر همانگونه که در سخنرانیتان در مراسم تنفیذ و مراسم تحلیف اشاره نمودید اصل را بر صداقت و راستگویی قرار دهید.

بحران اخلاق و فرهنگ در فوتبال ایران

دیدن و شنیدن بی ادبی ها و ناسزاگویی و فحاشی در محافل ورزشی از دردناک ترین مشکلات فرهنگی ورزش ماست.این معضل اجتماعی دوباره در دیدارهای فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران دیده شد.به این فکر می‌کردم چرا باید در ورزشگاه که باید محل تفریح و سرگرمی و شادی باشد محل عالیترین برخوردهای اجتماعی باشد.چرا که ماهیت ورزش سرزندگی و شادابی و احترام و جوانمردی است.تاسف برانگیز است که ورزشگاه آزادی که شورانگیزترین و به یادماندنی ترین خاطرات فوتبال ایران با نامش همراه است. این روزها و به خاطر یک اشتباه داوری و یا حرکت یک بازیکن شاهد زشت ترین حرکات و رکیک ترین فحاشی هاست.ورزش فوتبال در ایران محبوبیت فراوانی دارد و علیرغم بعد فنی ضعیف آن طرفداران بیشماری هر روزه در رقابتهای مختلف فوتبال درگیر هستند پیروزی‌ها و باختها به طور روشن تبعات اجتماعی فراوانی خواهند داشت که بسته به شرایط ممکن است عمق آن متفاوت باشد.معتقدم ورزش باید در بعد فرهنگی از استانداردهای بالایی برخوردار شود.رویکرد مدیران و مربیان باید به سوی سازندگی فرهنگی پیش رود چرا که آنها برای تماشاگران و بازیکنان الگو هستند.هنوز مربیان و بازیکنان فوتبال به اصطلاح حرفه ای ما بلد نیستند درست و شیوا و حرفه ای افکارشان را بیان کنند.هنوز مربیان ما شکیبایی لازم را برای صحبت با بازیکنان در مواقع بحرانی به ویژه در رختکن را ندارند.....

رقابت و مسابقه

وقتی درست به کلماتی مانند مسابقه دادن و یا رقابت کردن فکر می‌کنم.به این نتیجه میرسم که در زندگی ما مسابقه دادن و رقابت کردن بدون اینکه ما متوجه باشیم نقشی پر رنگ و عمیق دارد.گویی در هر زمینه و موضوعی ما دوست داریم با یکدیگر مسابقه بدهیم و فرد موفق اوست که گوی سبقت را از دیگران برباید.انگیزه برای حرکت و موفقیت زمانی بیشتر است که رقابتی در کار باشد مثلا همین کنکور خودمان .افرادی را می‌شناسم که ساعتها خود را در اتاقشان حبس می‌کنند و درس می‌خوانند تا بلکه از سایر رقبا جا نمانند.گاهی این رقابتها سازنده است مانند یک رقابت علمی و یا یک مسابقه ورزشی.گاهی هم این رقابت کردن جهت و کارکردی منفی دارد.مانند رقابت بین دختران برای تعیین مهریه بیشتر یا رقابت بر سر تجملات و ولخرجی یا رقابت بر سر از زیر کار در رفتن(مانند بعضی از ادارات و سازمانهای ما).ولی به طور کلی در عصر جدید رقابت و مسابقه دادن  نیروی محرکی قوی برای جوامع گوناگون بوده است.کافیست به این عبارات که هر روزه در جراید و خبرگزاری‌ها می‌بینیم توجه کنید: عباراتی مانند: رقابت تسلیحاتی،رقابت ورزشی،رقابت اقتصادی،رقابت علمی و حتی رقابت فرهنگی و ...آیا شما دوست عزیز اهل رقابت هستی ؟ 

تجربه های من از وبلاگ نویسی

این مدتی که دارم وبلاگ می‌نویسم تجربه‌های خوبی درباره چگونه نوشتن به دست آوردم.الان دو ماه هست که این وبلاگ رو به پا کردم اولش نوشتن برام یه ذره سخت بود اما الان یه جورایی داره قلقش دستم میاد و کم کم میتونم مطالبی رو بنویسم که کمی برای خوانندگان وبلاگ جذاب و جالب باشه.خودم هم دلم میخواد کم کم و به تدریج توی اینکار پیشرفت کنم مطمئنم همیشه میشه مطالب رو به طرز بهتری بیان کرد چون خوانندگان و بازدیدکنندگان وقت صرف می‌کنند و لطف میکنند مطالبم رو می‌خونند دوست دارم حداقل در پایان یه حس خوبی داشته باشند و اگه نظری داشتند راجع مطلب ؛خیلی راحت بهم بیانش کنند .البته در دوماه پیش و در ابتدای کار وبلاگم نظرات خوبی دریافت نمی‌کردم.همش از این نظرات تبلیغی راجع به تبلیغات کلیکی یا همان ptc و یا اینکه شما یک تبلیغی را توی وبلاگتون قرار بدین تا به ازای هر بازدید بهتون مبلغی تعلق بگیره و خیلی چیزهای شبیه به این.البته کم کم این روند داره اصلاح میشه و چندتایی دوست وبلاگی پیدا کردم که بعضی وقتها توی مطالب نظراتشون رو بهم میگن.البته به خاطر کم بودن تعداد نظرات ناراحت نیستم چون که مطالبم خیلی خوب نیستند و شاید بعضی از اونا حتی جذابیت لازم رو نداشته باشند.اینجا از همه دوستان عزیز دعوت میکنم اگه نکته‌ای به نظرشون رسید که میتونه تو بهتر شدن بهم کمک کنه توی نظراتشون بهم بگن.ممنونم که تا اینجا وقت گذاشتی و مطلبم رو خوندی