یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

من فقط این آدما رو دوست دارم.


من با هرکسی نمیتونم صمیمی باشم.مثلا با آدمهایی که استرس یا اضطراب بالایی توی رفتاراشون مبینم زیاد راحت نیستم.آدمهای پرحوصله و شکیبا را بیشتر دوست دارم منظورم افرادی هست که بیشتر با فکر عمل میکنند.از همه مهمتر دوست دارم طرفم اهل احترام باشه یعنی آدم مودبی باشه.همچنین آدمهای باهوش را بیشتر دوست دارم.مخصوصا توی محیط کار با آدمهای باهوش راحتترم.چون با افراد باهوش راحتتر ارتباط برقرارمیکنم.خب البته خودم دوتا فاکتور ادب و احترام رو نسبت به همه سعی میکنم رعایت کنم. مخصوصا توی محیط کار فکر میکنم طرز صحبت کردن آدم باید همیشه مودبانه باشه.چون توی محیطهای تولیدی وقتهایی پیش میاد که فشار عصبی و تنش خیلی بالاست.درست در همین مواقع هستش که اکثر آدما براساس غریزه عمل می‌کنند.مثلا پرخاشگری می‌کنند که به نوبه خودش ممکنه نتایجی به بار بیاره که غیرقابل جبران باشه.کلا به نظر من اول باید هدف خودمون رو از ایجاد یک رابطه بدونیم.و سعی کنیم در هر لحظه به همون هدف بیندیشیم.و بیشتر از اون هدف از رابطه خودمون با یک دوست و یا همکار انتظار نداشته باشیم.مثلا من یک دوست برای درس خوندن لازم دارم.باید کل رابطه طوری باشه که به پیشرفت درسیم کمک بکنه.نه اینکه مسایل دیگه جای پیشرفت درسی رو بگیره.اخلاق هم توی همین چارچوب باید تعریف بشه.من هیچوقت یک رابطه چالشی رو دوست ندارم و دوست ندارم براساس ندانم کاری رابطه کاری یا دوستیم به چالش،دعوا یا اختلاف بکشه.البته این مطالبی که گفتم به این معنی نیست که توی رابطه های کاریم یا دوستانه مشکلی ندارم.نه اینطور نیست.بلکه مطالب بالا یه جورایی از تجربه های تلخ و شیرینم توی زمینه دوستی و ارتباطات‌ نشات میگیره.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد