یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

یک دوست

یادداشتها و اندیشه ها و خاطرات یک جوان ایرانی

راه حل گرانی در ایران!


 این روزها گرانی اصلی ترین مشکل جامعه ماست.سایر موارد در سایه این مشکل قرار گرفته‌اند.اگر نگاهی به افکار عمومی بیندازیم.همه به نوعی از این مشکل بزرگ شکایت دارند.حال سوال این است چرا و چگونه این مشکل به وجود آمد؟و در مرحله بعد چگونه و با چه راه حلی میتوان این معضل بزرگ را حل نمود؟در این میان جواب های زیادی از سوی کارشناسان اقتصادی و سیاسی به این سوالات داده شده است؟ولی در اینجا دوست دارم جواب خودم را به این دو سوال به طور مختصر بیان کنم.اولین نکته که به نظرم همواره سبب شده است اقتصاد ما در فراز و فرودها بیشترین آسیب را ببیند نبود انسجام و انضباط در شبکه اقتصادی کشور میباشد.من این مسئله را کلیدی ترین مورد میدانم.چون اگر انضباط و انسجام را از اقتصاد یک جامعه بگیریم.آن اقتصاد به راحتی میتواند از سوی فرصت طلبان مورد سواستفاده قرار گیرد و از مسیر رشد خود منحرف شود. و شرایط بسیار پیچیده‌ای به وجود آید.درجه انسجام و انضباط امور مالی در سطح جامعه باید به حدی باشد که بتواند شرایط چند سال آینده آن به آسانی قابل پیش بینی و برنامه ریزی باشد.این موضوع مستلزم صرف وقت و برنامه ریزی فراوان می‌باشد.و باید بگویم به آسانی به دست نخواهد آمد.مساله بعدی که مشکلات اقتصادی را در ایران پیچیده میکند.مساله‌ایست که من آن را سردرگمی فرهنگی در عرصه رفاه و کسب ثروت می‌نامم. به طور مثال اگر جوانی معمولی و از یک طبقه متوسط بخواهد ثروتمند شود و از لحاظ مالی به استقلال برسد.با چند موضوع پیچیده روبرو خواهد شد.مساله اول اینست که جوان ایرانی به دنبال الگوهایی خواهد گشت که با تقلید از او راه خود را برای رسیدن به تمکن مالی بپیماید.اما در حقیقت الگوهای درستی را نخواهد یافت.برعکس جامعه ما پر است از الگوهای منفی که با دلالی و واسطه گری و رانت بازی یک شبه به ثروت کلانی دست یافته‌اند.که این مساله به نوبه خود آثار مضر دیگری نیز دارد. مساله دیگر باورها و ذهنیات مردم نسبت به مقوله کار و کار کردن است.آن دسته از نیروی انسانی که در ادارات مختلف و یا در تولیدی ها سرکار هستند.بهره وری مناسبی برخوردار نیستند.به نظرم برای حل این مشکل اقتصادی باید به صورت یک برنامه بلند مدت در سه فاز فرهنگ عمومی و قوانین و آموزش عالی کار عمده صورت گیرد.و تاکیدم بر این است که در سه حوزه باید به موازات هم و با یک عمق همسان کار صورت گیرد.چرا که معتقدم مردم و جوانان باید بپذیرند که کار فقط پشت میزنشینی نیست.باید بپذیرند که برای رسیدن به یک کسب و کار پولساز باید شکستهای متعددی را ببیند و سختیها را از سر بگذرانند.و کار آسان نخواهد بود.قوانین باید به گونه‌ای تنظیم و اصلاح گردند تا فرصت کارآفرینی به وجود آید و دغدغه فکری کارآفرینان را کاهش دهد و از سوی دیگر با اصلاح قوانین و اصلاح ساختارهای اقتصادی باید ریشه فساد اقتصادی را خشکاند و آن را در مسیر رشد قرار داد و یاس و نامیدی را از چهره جوانان جویای کار و دارای تخصص زدود.و در پایان باید بگویم باید رویکرد آموزش عالی در عرصه تقویت نیروهای آشنا به  علم روز به ویژه در عرصه علوم انسانی باشد تا خط موفقیت اقتصادی مردم ایران روشنتر از پیش ترسیم گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد